نام و نام خانوادگی: مجید حاجی شفیعی ها
تاریخ تولد: ۱۳۳۸
محل تولد: قزوین
رشته تحصیلی: مهندسی الکترونیک
نام دانشکده: فنی
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۰۴
محل شهادت:پاسگاه زید عراق- خیبر
مختصری از زندگینامه شهید مجید حاجی شفیعی ها
شهید مجید حاجی شفیعی ها در سال ۱۳۳۸ در شهرستان قزوین و در خانواده ای مذهبی پا به عرصه وجود نهاد . وی دوران تحصیل ابتدایی تا متوسطه را در قزوین سپری نمود. علیرغم اینکه دو برادرش نیز به نامهای مرتضی و محمد در مبارزه با رژیم منحوس پهلوی به درجه رفیع شهادت نائل گردیده بودند، همزمان با قیام مردم ایران بر علیه رژیم ستم شاهی همدوش مردم در صحنه های مختلف حضور یافته و به مبارزه بر علیه طاغوت پرداخت. پس از طی دوران دبیرستان در آزمون سراسری شرکت کرده و در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه تهران پذیرفته شد .
با شروع جنگ تحمیلی به جبهه های حق علیه باطل عزیمت کرد تا از دستاورده ای انقلاب پاسدار نماید.
او پس از ماهها حضور فعالانه و عاشقانه در جبهه های جنگ، به اتفاق دیگر برادرش به عنوان فرمانده تخریب لشکر امام حسین(ع) انجام وظیفه می نمود که سرانجام در جزایر مجنون در عملیات خیبر با جمعی از همرزمانش مفقود الاثر شد .
وی که روز چهارم اسفند ماه سال ۱۳۶۲ مفقود الاثر شده بود . پیکر پاکش پس از سالها غربت کشف و در گلزار شهدای قزوین به خاک سپرده شدیادسردارشهیدفرمانده دلاورتخریب لشگرامام حسین(ع)گرامی باد.
شهید مجید حاج شفیعیها* غسل شهادت
در خط پاسگاه زید، با برادر «نم نبات» کار شناسایی انجام می دادیم. یک روز «مجید حاج شفیعیها» آمد و راهنماییهای لازم را در مورد بازکردن معبر ارائه داد. او شبهای قبل از عملیات، بعضی از نیروها را با خود به کمین می برد و مینها را خنثی می کرد.
روز 2/12/62 با آقا «مجید» و «غلامحسین نم نبات»، از خط زید به شهرک دارخوین رفتیم. آن جا وسایلی که می خواستیم، برداشتیم. آقا مجید گفت: «بچه ها نیم ساعت وقت داریم برویم حمام». همگی به حمام شهرک رفتیم. چهره آقا مجید خیلی فرق کرده بود. وقتی به حمام رسیدیم، آقا مجید گفت: «بچه ها امشب، شب عملیات است، غسل شهادت را فراموش نکنید».
بعد به طرف خط رفتیم. آقا مجید نزدیک غروب وظایف هرکس را مشخص کرد.
نماز مغرب و عشاء را به امامت ایشان خواندیم و سپس سوره مبارکه یاسین را با هم تلاوت کردیم. برادر مجید از سنگر بیرون آمد و به برادر «موحددوست»؛ مسؤول محور علمیاتی گفت: «یک دسته از اولین گردان خط شکن باید توی کانال آماده باشند که اگر معبر باز نشد، من به اتفاق نیروهایم روی مینها برویم و سپس این دسته کار ما را ادامه دهند تا خط شکسته شود».
به آن طرف خاکریز رفتیم و ایشان که مسؤول معبر بود، شروع به باز کردن معبر کرد تا به سیم خاردار رسیدیم. سیم خاردارها با مواد منفجره C4 که قبلاً روی تخته تعبیه کرده بودیم - منهدم شد و برادران گردان پس از خنثی کردن کمین دشمن، به خط آنها زده و خط را شکستند. دشمن در این میدان مین، از انواع مینهای ضد نفر، ضد خودرو و ضد تانک و بشکه های ناپالم استفاده کرده بود. در کنار برادر مجید، در کانال بودیم که ایشان به من و برادر هزاردستان گفت: «شما به دنبال این گردان بروید و اگر در راه به میدان مین برخورد کردید، معبر را باز کنید».
از کانالهای دشمن عبور کردیم و به دوکانال بزرگ شش متری رسیدیم که عراقیها برای تردد خود از روی کانال، از تخته استفاده می کردند و داخل کانال نیز سیم خاردار و مین بود. رزمندگان اسلام از آن کانال نیز گذشتند و به پیشروی خودشان ادامه دادند.
... آن شب مجید در ادامه همین عملیات مفقودالاثر شد! روحش شاد!
راوی: مهدی لندی