» » 11.مهمانی لاله ها

  11.مهمانی لاله ها



11.مهمانی لاله ها

اضطراب وجودمان را فرا گرفته بود و نگاه های ملتهب هم قطاران به هم فضا را سنگین کرده بود. ولی به محض ورود به میدان، یکباره آرامش عجیبی بر قلب مان حکمفرما می شد، گویی بار بزرگ و طاقت فرسا را از دوش مان بر می داشتند، احساس سبکی، سکینه خاطر و اطمینان می کردیم.

بعضی از مین ها "سیم تله" داشتند و "جهنده" بودند و باید ابتدا با احتیاط سیم تله آنها را با سیم چین قطع می کردیم سپس ماسوره و چاشنی آنها را از بدنه جدا می ساختیم و برای پیدا کردن بعضی ها که زیر خاک بودند باید با سر نیزه زمین را به روشی مخصوص "سیخک" می زدیم.


بعضی ها بر اثر مرور زمان و تاثیر عوامل مختلف در آنها، خیلی حساس شده بودند، به طوری که با کوچک ترین اشاره ای منفجر می شدند. با این همه من حال عجیبی داشتم. سبک بال بودم، کار برایم جذبه و شوری خاص داشت. در حین کار دائما "ذکر میگفتم: الحمدالله، سبحان الله، الله اکبر، آیات قرآن را زمزمه می کردم: لا حول و لا قوة الا بالله میگفتم، با خنثی شدن هر مین، صلوات می فرستادم، حال خوبی داشتم. از اضطراب اولیه خبری نبود و جایش را نشاط و هیجان گرفته بود گویی یک مهمانی بود؛ مهمانی لاله ها.


برگرفته از کتاب مین ها و معبر ها نوسته دکتر احمد مومنی راد 



  10 دی 1392
  2 125

  ویژه نامه ها

  لینک دوستان

  نظرسنجی

نظرشما در موردمحتوا و قالب بندی سایت معبر نور چیست؟


  اوقات شرعی

  یاد یاران