» » سردار رشید اسلام شهید مهدی میرزایی موسس تخریب یگانهای خراسان

  سردار رشید اسلام شهید مهدی میرزایی موسس تخریب یگانهای خراسان

سردار رشید اسلام شهید مهدی میرزایی موسس تخریب یگانهای خراسان



زندگینامه شهید مهدی میرزایی صفی آبادی

(موسس یگانهای تخریب خراسان و فرمانده تیپ امام موسی کاظم علیه السلام)

ﻣﻬﺪى ﻣﻴﺮزاﺋﻰ ﺻﻔﻰآﺑﺎدى در ﺗﺎرﻳﺦ ﻧﻮزدﻫﻢ ﺷﻬﺮﻳﻮر 1341 در ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن ﻣﺸﻬﺪ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪ. ﺗﺎ ﺷـﺶ ‫ﺳﺎﻟﮕﻰ ﻗﺮآن را از ﭘﺪر (ﻣﺤﻤﺪرﺳﻮل ﻣﻴﺮزاﺋﻰ) آﻣﻮﺧﺖ. ‫ﺑﻪ ﻋﻠّﺖ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﭘﺪر ﺑﺎ ﺣﻀﻮر وى در ﻣﺪارس دوﻟﺘﻰ، ﺗﺎ ﻛﻼس ﭘـﻨﺠﻢ اﺑﺘـﺪاﻳﻰ را در ﻣـﺪارس ﻣﻠّـﻰ ( ‫ﻣﺪارس ﺳﺠ‪ﺎدﻳﻪ،ﻛﺎﻇﻤﻴ‪ﻪ و ﻋﺎﺑﺪزاده ﻛﻪ دروس ﻣﺬﻫﺒﻰ آن ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑـﻮد ) ﺗﺤـﺼﻴﻞﻛـﺮد. ﺑﻌـﺪ از اﺗﻤـﺎم ‫ﻛﻼس ﺷﺸﻢ اﺑﺘﺪاﻳﻰ ﺟﺬب ﻛﺎر اﻟﻨﮕﻮﺳﺎزى ﺷﺪ. ﻣﻬﺪى اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺘﻰ ﻧﺪاﺷﺖ و اﮔﺮ آن را ﻣﻰﻳﺎﻓـﺖ، ﺑـﺎ ‫ﻫﻤﺎن اﺳﺘﺎد اﻟﻨﮕﻮﺳﺎز ﺑﻪ ﻛﻮه و اﺳﺘﺨﺮ و ﺟﻠﺴﺎت ﻣﺬﻫﺒﻰ و ﻗﺮآن ﻣﻰرﻓﺖ. ‫وى ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻛﺘﺎﺑﻬﺎى داﺳﺘﺎﻧﻰ و ﻣﺬﻫﺒﻰ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻰﻛﺮد و ﻋﻼﻗﻪ زﻳﺎدى ﺑﻪ ﺧﻮاﻧﺪن ﻗﺮآن داﺷـﺖ.


ﻣﺤـﻮر‫ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎى ﻣﻬﺪى در ﻗﺒﻞ از اﻧﻘﻼب ﻫﻤﺎن ﺟﻠﺴﺎت ﻣﺬﻫﺒﻰ ﻣﺤﻠﻰ ﺑﻮد و ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎى ﺳﻴﺎﺳﻰ - اﺟﺘﻤـﺎﻋﻰ ﺧﻮد را در ﻫﻤﺎن ﺟﻠﺴﺎت ﺑﻪ اﺗّﻔﺎق دوﺳﺘﺎن اﻧﺠﺎم ﻣﻰداد. ‫ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﻠّﻰ از ﻫﻨﮕﺎم اﻧﻘﻼب رﻓﺘﺎر و ﺣﺮﻛﺎت او ﻓﺮق ﻛﺮد و دﭼﺎر اﻧﻘﻼب دروﻧﻰ ﺷﺪ. او در ﻣﻘﺎﻳـﺴﻪ ﺑـﺎ ‫دﻳﮕﺮان ﺟﻨﺐ و ﺟﻮش ﺑﻴﺸﺘﺮى داﺷﺖ ، ﺑﺴﻴﺎر ﻛﻨﺠﻜﺎو و داراى ذﻫﻨﻰ ﺟﺴﺘﺠﻮﮔﺮ ﺑﻮد. ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺎدﻳ‪ﺎت ‫ﺑﻰﻋﻼﻗﻪ و روﺣﻴﻪ اﻳﺜﺎرﮔﺮى و ﻓﺪاﻛﺎرى در اﻳﺸﺎن ﻧﻤﺎﻳﺎن ﺑﻮد. ‫ﻣﻬﺪى ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ اﻟﻨﮕﻮﻓﺮوﺷﻰ در اﻃﺮاف ﺣﺮم، اﻋﻼﻣﻴﻪﻫﺎى اﻣﺎم(ره) را ﭘﺨﺶ ﻣﻰﻛﺮد و ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺑﺎﻻى ﭘﺸﺖ ﺑﺎم ﻣﻰرﻓﺖ و ﻓﺮﻳﺎد اﷲاﻛﺒﺮ ﺳﺮ ﻣﻰداد. با حضور در جلسه ها و سخنرانی مخفیانه ی مبارزان مسلمان ، روز به روز آبدیده تر شد. با اوج گیری مبارزه ی مردم و علنی شدن تظاهرات خیابانی و خروش محرومان، مهدی در اواخر دوران حاکمیت رژیم پهلوی، اسلحه به دست گرفت و به همراه تعداد دیگری از جوانان با نقشه ای که از قبل طراحی شده بود، به ساختمان مزدوران ساواک، در خیابان پاستور شهر مشهد حمله کردند. این شعبه پس از ساعت ها درگیری با رشادت مهدی و همرزمانش به تصرف نیرو های انقلابی در آمد. ﺑﻌﺪ از اﻧﻘﻼب در ﻗﺴﻤﺖﻣﻜﺎﻧﻴﻜﻰ و ﻓﻨّﻰ ﺟﻬﺎدﺳﺎزﻧﺪﮔﻰ ﺑﻪ ﻛﺎر ﻣـﺸﻐﻮل ﺷـﺪ و دوران ﺳـﺮﺑﺎزى را در ‫آﻧﺠﺎ ﮔﺬراﻧﺪ ﺗﺎ اﻳﻨﻜﻪﭘﺲ از ﺷﺮوع ﺟﻨﮓ ﺑﻪ ﻋﻠّﺖ ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﻓﻦّ و ﺗﺨﺼ‪ﺺ اﻳﺸﺎن در ﺟﺒﻬـﻪﻫـﺎ، ﺑﻼﻓﺎﺻـﻠﻪ ‫ﻋﺎزم ﺟﺒﻬﻪ ﺷﺪ. در اﺑﺘﺪاى ﺟﻨﮓ ﻫﻤﺎن ﻛﺎر ﻣﻜﺎﻧﻴﻜﻰ را اﻧﺠﺎم ﻣﻰداد، وﻟﻰ ﭘﺲ از ﻳﻚ ﺳﺎل ﻋﻀﻮ ﺳـﭙﺎه ‫ﺷﺪ و ﺑﻪ ﺧﻂّ ﻣﻘﺪ‪م ﺷﺘﺎﻓﺖ. ‫ﻣﻬﺪى در ﻣﻮرد ﺟﻨﮓ اﻋﺘﻘﺎد داﺷﺖ: ﭼﻮن ﺑﻪ ﻣﻠّﺖ و ﻣﻴﻬﻦ ﻣﺎ ﺗﺠﺎوز ﺷﺪه، ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﮕﺬارﻳﻢ اﻳـﻦ ﺗﺠـﺎوز ‫اداﻣﻪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﭘﺎﺳﺪار اﻧﻘﻼب و اﺳﻼم از اﻧﻘﻼﺑﻤﺎن ﺣﻔﺎﻇﺖ ﻛﻨﻴﻢ و ﻣﻬﻢ‪اﻳﻨﻜﻪ اﻣـﺎم ‫ﻓﺮﻣﻮده اﻧﺪ: ﻫﺮﻛﺲ ﻋﺬرى ﻧﺪارد ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮود. ﻣﺎ ﻫﻢ ﻧﻤﻰﺗﻮاﻧﻴﻢ ﺣﺮف اﻣﺎم ﺧﻮد را ﻧﺎدﻳﺪه ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ. ‫وى در آن زﻣﺎن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺤﻮر ﺳﻴﺎﺳﻰ ﻣﻄﺮح ﺑـﻮد. در ﻗـﻀﻴ‪ﻪ اﻧﺘﺨـﺎب ﺑﻨـﻰﺻـﺪر، اﻳـﺸﺎن در ﺻـﺪر ‫ﺣﺮﻛﺎت ﻗﺮار داﺷﺖ و ﻣﺎﻫﻴ‪ﺖ ﺑﻨﻰﺻﺪر را از اﺑﺘﺪا ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮد و از رأى دادن ﺑﻪ او ﺟﻠﻮﮔﻴﺮى ﻣﻰﻛﺮد. ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﻠّﻰ وﻻﻳﺖ و اﻧﻘﻼب را ﺑﻪ ﺗﻤﺎم ﻣﻌﻨﺎ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ و ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮد. ‫ﻣﻮاﺿﻊ او در ﻣﻮرد اﻧﻘﻼب ﻫﻤﺎن ﻣﻮاﺿﻊ ﻧﺎب‪و ﺣﻘﻴﻘﻰ اﻣﺎم(ره) ﺑﻮد و ﻫﻤﻮاره ﺧﻄـﺮ اﻣﺮﻳﻜـﺎ را ﮔﻮﺷـﺰد ‫ﻣﻰﻛﺮد.


ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺻﺤﺒﺘﻬﺎى ﻣﻬﺪى در ﻣﻮرد اﻧﻘﻼب و اﺳﻼم ﺑﻮد. ﻣﻰﮔﻔﺖ: ﺧﺪا را ﻓﺮاﻣـﻮش ﻧﻜﻨﻴـﺪ و اﻧﻘﻼب را ﻳﺎرى دﻫﻴﺪ. ﺑﺰرگﺗﺮﻳﻦ آرزوﻳﺶ ﭘﻴﺮوزى اﺳﻼم و رزﻣﻨﺪﮔﺎن ﺑﻮد. او بعد از چند ماه با تقاضاي خودش از جهاد به سپاه پاسداران خراسان منتقل شد وبه خاطر علاقه اش به خنثي كردن مين وعمليات انفجاري به عنوان تخريب چي لباس سپاه را به تن كرد. در اولين حضورش عمليات ظفر مند سوسنگرد و بعد فتح قله هاي الله اكبر را تجربه كرد. عمليات نصر در منطقه ي الله اكبر وشحيطيه گام بعدي او بود اما زخم تركش دشمن باعث شد تا مدت كوتاهي در پشت جبهه به انتظار بماند. پس از بهبود براي شركت در عمليات طريق القدس خودش را به خط مقدم رساند. دلاوري هاي او در كنار ساير رزمندگان براي آزاد سازي شهر بستان در خاطره ها باقي مانده است. او در اين در عميات بار ديگر مجروح شد وبراي درمان به مشهد رفت. روح بي قرار مهدي طاقت ماندن در شهر را نداشت .هنوز زخم ها التيام نيافته بود كه خودش را به جبهه رساند . دلش مي خواست در حمله بعدي حضور داشته باشد0 در تنگه ي چزابه با خلاقيت وشجاعتش همه را متحير كرد.به دنبال آن در عمليات فتح المبين پا به پاي رزمندگان متجاوزان عراقي رابه عقب راند. وقتي براي اولين بارنيروهاي رزمي خراسان سازماندهي شدند وتيپ 21 امام رضا(ع) شكل گرفت مهدي كه در ميدان هاي مين كارآزموده شده بودبه عنوان مسؤول تخريب به كار آموزش نيرو هاي جديد مشغول شد. در عمليات بيتالمقدس وكانال بيوض ازناحيه ي شانه ي راست مورد اصابت گلوله قرار گرفت وبرايمداوا به زادگاهش رفت0دستش صدمه جدي ديده بود اما طاقت نشستن وشنيدن اخبار جنگ را نداشت. با همان وضعيت خودش را به جبهه رساند و در عمليلت آزاد سازي خرمشهر شركت كرد. عمليات رمضان آزمون دشوار ديگري بود كه مهدي با سر بلندي از آن بيرون آمد. در اين حمله كه در محور شلمچه انجام شد برادر كوچكترش رضا به شهادت رسيد ومهدي از همه رزمندگان خواست تا جنازه ساير شهدا به عقب منتقل نشده پيكر برادرش را از روي زمين بلند نكنند. انفجار مين در عمليات مسلم بن عقيل باعث مجروح شدن دستش شد اما پس مدت كوتاهي از بيمارستان راهي جبهه شد وهمه رزمندگان را حيرت زده كرد. عده اي به خاطر وجود تركش هاي فراوان در بدن او لقب فرد آهنين را برايش انتخاب كرده بودند. در عمليات والفجرمقدماتي و والفجر يك به عنوان مسوول تخريب ماموريت بزرگي را انجام داد. او وگروهش با نفوذ در خاك عراق تلمبه خانه هاي مهم منطقه را منهدم كردند. شايستگي شجاعت تجربه وخلاقيت او باعث شد تا به عنوان فرمانده ي تبپ امام موسي علیه السلام هدايت نيروهاي تيپ را به عهده بگيرد. در عمليات والفجر4 در منطقه پنجوين وهمچنين عمليات پيروز خيبر لحظه به لحظه در كنار همرزمانش جنگيد. او در عمليات پيش از ديگران خودش رابه جاده ي بصره-العماره رساند.مهدي پس از ازدواج با همسري مؤمن ووفادار به ديدار امام خميني رفت وسپس به جبهه هاي جنگ بازگشت. هنوز چندي نگذشته بود كه به خانه ي خدا مشرف شد. سفر حج تحول بزرگي در شخصيت وروحيه اوا پديد آورد. مهدي پس از پايان سفر بلافاصله راهي خط مقدم شد وعمليات ميمك را فرماندهي كرد و در بيست و هشتم آبان ماه 1363 با اصابت گلوله مستقيم به سرش به شهادت رسيد و روح بلندش به اوج آسمان پرواز كرد.

سردار رشید اسلام شهید مهدی میرزایی موسس تخریب یگانهای خراسان

 


ﺳﺨﻨﻰ ﻛﻪ از او ﺑﻪ ﻋﻨﻮان وﺻﻴ‪ﺖﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﻳﺎدﮔﺎر ﻣﺎﻧﺪه، اﻳﻦ اﺳﺖ: "ﻣﻦ دﻟﻢ را دار ﺧﻮاﻫﻢ زد." 


<سردار قربانی در توصیف شجاعت شهید مهدی میرزایی می گویند : اگر بخواهم از میان 300 هزار رزمنده ای که در تمام طول دفاع مقدس به کارگیری کردم از 5 نفر به عنوان شجاع یاد کنم به طور قطع یکی از آنها مهدی میرزایی است. نقش او را به هیچ عنوان نمیتوان در تاریخ دفاع مقدس نادیده گرفت.

برگرفته شده از کتاب پرنده آسمان میمک نوشته حمید نوایی لواسانی و نیز سایت یاد جنگ

  ویژه نامه ها

  لینک دوستان

  نظرسنجی

نظرشما در موردمحتوا و قالب بندی سایت معبر نور چیست؟


  اوقات شرعی

  یاد یاران