» » روایت تخریبچی دلاور مصطفی شهریاری از شهید غلامرضا کرامت نوری قسمت 32

  روایت تخریبچی دلاور مصطفی شهریاری از شهید غلامرضا کرامت نوری قسمت 32

روایت تخریبچی دلاور مصطفی شهریاری از شهید غلامرضا کرامت نوری قسمت 3
 

صدای آه و ناله

روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیه) بود. به همراه جمعی از فرماندهان لشکر برای بررسی خط عراق در سنگر دیدگاه کوه گیسکه بودیم. در حال دیدن خط با دوربین بودیم که آتش خمپاره عراق شروع شد. خمپاره ها به سنگر ما نزدیک می شد. ]شهید[ مسلم شیرافکن روی دیواره ورودی سنگر، روی گونی های خاک نشسته بود. به مسلم گفتم داخل سنگر جا نیست، از مسیر کانال برو پایین.

تا مسلم رفت، خمپاره ای روی ورودی گونی ها جایی که مسلم نشسته بود اصابت کرد. صدای آه و ناله در سنگر بلند شد.

انگشت سبابه دست چپم به پوستی آویزان بود. غلامرضا کرامت شانه به شانه ام نزدیک به درب به دیوار سنگر تکیه داده و نشسته بود. گفتم: کرامت برو پایین کوه و بگو برانکارد بیارن! دیدم بی انکه به من جواب دهد، فقط می خندد و تکان نمی خورد. چشمم رفت روی سینه اش، خون آرام از سینه اش روی لباسش جاری بود.معلوم بودترکش ها ازپشت سربه اواصابت کرده  چشم چرخاندم. بقیه زنده بودند اما بیشتر بچه ها ترکشی دشت کرده بودند.[1] 

 

 [1]- سردارمحمد نبی رودکی فرمانده لشکر 19 فجر که لحظه شهادت شهید کرامت در کنارش بود در مورخه04/12/1363 وقوع حادثه ای در دیدگاه انگشتی (در منطقه سومار) و شهادت غلامرضا کرامت و مجروح شدن حاج نبی رودکی (فرمانده لشکر) حاج مهدی زارع، حاج مسعود فتوت و بهادر سلیمانی از فرمانده گردان های لشکر.

 


  12 مرداد 1402
  191

  ویژه نامه ها

  لینک دوستان

  نظرسنجی

نظرشما در موردمحتوا و قالب بندی سایت معبر نور چیست؟


  اوقات شرعی

  یاد یاران