» » روایت نویسنده دفاع مقدس عبدالرضا سالمی نژاد از بنیانگذار واحد تخریب در جنوب سردار شهید علیرضا خیاط ویس (3)

  روایت نویسنده دفاع مقدس عبدالرضا سالمی نژاد از بنیانگذار واحد تخریب در جنوب سردار شهید علیرضا خیاط ویس (3)

روایت نویسنده دفاع مقدس عبدالرضا سالمی نژاد از بنیانگذار واحد تخریب در جنوب سردار شهید علیرضا خیاط ویس (3)

 

زادگاه

 

روستاي ويس در 15 کيلومتري شمال اهواز، زادگاه شهيد عليرضا خياطويس، فرزند حاج عباس خياطويس و سرکارخانم بتول گلابکش است. اين روستا در تقسيمات کشوري امروز به شهري از توابع شهرستان اهواز تبديلشده است. در دهه  بيست آقا عباس که به همراه تنها برادرش از شوشتر، بهقصد توسعة کار خياطيشان بهطرف اهواز حرکت ميکردند به روستاي ويس جايي که گفته ميشود بهعنوان يکي از مهمترين باراندازهاي رودخانة کارون در عصري که رونق کشتيراني و تجارت صادرات و واردات کشور درآن برقرار بود، ميرسند و همانجا اسکان مييابند تا از جمعيت روزافزون اين منطقه در جهت جلب مشتري استفاده بهينه را بنمايند، به ويژه اينکه در آن دوران لباسهاي آماده بهخصوص کتوشلوار رسمي وجود نداشت و بهصورت غير صنعتي و دستدوز تهيه  ميشد. 

خريد ملکي در اين روستا و راهاندازي مغازة خياطي، سرنوشت او و خانوادهاش را در سالهاي آتي رقم زد. راه افتادن ادارة ثبتاحوال براي شناسنامهدار کردن مردم شهر و روستا در مجموعه ادارات تازه تشکيل حکومت وقت، پاي مأموران اين اداره را نيز به روستاي ويس کشاند و براي آقا عباس و برادرش، به دليل اينکه مشغول کار خياطي بودند و تنها خياط اين روستا نيز بهحساب ميآمدند نام خانوادگي «خياط ويس» را انتخاب کرده و در شناسنامههايشان درج نمودند. از اين پس در شهر و روستا آنها را با اين نام خانوادگي ميشناختند.

محبوبه قلعه تکي، همسر شهيد: پدرش حاج عباس خياطويس از افرادي بودند که پدر و مادرش را زود از دست ميدهد و طعم يتيمي را خود نيز چشيده بود. چون برادرش در شوشتر خياط بود، به همراه او براي رونق کار و زندگيشان به ويس ميآيند و اسکان مييابند. ما اصالتاً از بلداجي اصفهان و شهرکرد هستيم و از چهارمحال و بختياري بهحساب ميآييم. آنطور که من شنيدهام در زمانهاي قديم، ويس شهرتي همعرض اهواز داشته است و کسبوکار اقتصادي از رونق خوبي برخوردار بوده است. همان زمان يعني چيزي حدود هشتاد سال پيش، مادربزرگ و عموهايم به ويس مهاجرت کردند.

عمويم براي من تعريف ميکرد براي سوادآموزي و قرآن آموزي برايمان از رشت معلم ميآوردند. آن موقع به معلم ميگفتند ملا؛ يعني ويس مکتبخانهاي داشت که برايش ملا و معلم ميآمد. همان موقع ويس هم از حمام عمومي برخوردار بوده و هم آسياب داشته است. بافت جمعيتياش هم مختلف بوده است؛ يعني هم عربها توي آن زندگي ميکردند و هم اصفهاني، يزدي، خوزستاني، شيرازي و آبادهاي.

حتي گفته ميشود که از نظر خدمات عمومي، چيزي از اهواز کم نداشته است. شايد به خاطر برتري رونق اقتصادي در اهواز بود که کمکم ويس از رونق افتاد و بسياري از ساکنان آن به سمت اهواز کوچ کردند. تنها فعاليت اقتصادي که از قديم تاکنون در ويس استوار مانده شغل کشاورزي و مغازهداري است که هماکنون شغلهاي غالب مردم ويس ميباشد.

حميد خياط ويس، برادر ارشد شهيد: من از پدرم شنيدهام که اهواز قبلاً به ناصري معروف بوده و تمام مرکبها و کشتيهاي تجاري که به اين منطقه ميآمده در ويس باراندازي ميکردهاند و اين منطقه تجاري رونق داشته است، به همين دليل بسياري از نژادها و عشاير، مثل عربها، شوشتريها و کمي هم دزفوليها را به اين منطقه جذب و ساکن شده بودند.

فاطمه خياطويس: مغازة پدرم قطعة کوچکي از زمين منزلمان بود که دقيقاً روبروي مسجد جامع ويس قرار داشت. صداي اذان که بلند ميشد نهتنها مغازة پدرم که تمام مغازهداران اهل ويس کرکرهها را پايين ميآوردند و به مسجد ميرفتند؛ مثل مغازهداران اطراف مسجدالحرام در مکه. بچهها و جوانها هم آموخته بودند که با صداي اذان به مسجد هجومآورند.

ويس اگرچه مظاهرچنداني از پيشرفت و تمدن نداشت اما از نظر تربيت خانوادگي در نهايت کمال بود. خانوادهها اصل و نسب دار بودند و ديانت حرف اول را ميزد. مردم بهراحتي به يکديگر اعتماد ميکردند و دروغگويي رواج نداشت. به نظر ميرسد اين ويژگي مهم زندگي روستايي است.


 برگرفته از کتاب " سردار آتش " نوشته عبدالرضا سالمی نژاد 


  21 بهمن 1398
  282

  ویژه نامه ها

  لینک دوستان

  نظرسنجی

نظرشما در موردمحتوا و قالب بندی سایت معبر نور چیست؟


  اوقات شرعی

  یاد یاران