قصه ی پند آموز

دوران چوپانی حیدر خودش قصه ای پند آموز دارد. محمد بناری [1]می گوید: آخر دهه 40 پدرم علاوه بر کشاورزی خرید و فروش گوسفند و بز و احشام می کرد.تعدادی بز وگوسفند خریده بود، وضعیت بازار با رکود مواجه شد،  ونتوانست آنها را بفروشد. باید آنها را برای مدتی نگهداری میکردیم. آن ایام مثل امروز انبار نگهداری علوفه وجود نداشت. بالاجبار بایدتا سر و سامان گرفتن بازار و پیدا شدن مشتری مناسب گوسفندان را به چرا می بردیم.پدرم این کار را بر عهده من گذاشت.

من هم سن و سال زیادی نداشتم وبه تنهایی قادر به این کار نبودم. حیدر کرامت (پدر شهید کرامت) گله بزرگی داشت و خودش هم چوپانی می کرد. او بین مردم فرد قابل اعتمادی بود. پدرم با او هماهنگی کرد تا من هم برای مدتی گوسفندان را با گله ی او به چرا ببرم.

روزهای اول به چوپانی عادت نداشتم نگران بودم. با خود فکر میکردم حیدر با سختی کار چوپانی در ایام سال چگونه کنار آمده. چند روزی همراه ایشان رفتم.می دیدم در حالی که گوسفندان به چرا مشغولند، به قرائت قرآن و دعا و کتب اخلاقی مشغول است. با قران مأنوس شده و از قرائت آن لذت می برد. روحیه معنوی و قرآنی ایشان برایم جالب و آموزنده بود. من هم کنارش می نشستم به قرائتش گوش می دادم. مایه آرامش من می شد. قصه های قرآنی جالبی برایم تعریف می کرد. او از قصه زندگی یوسف پیامبر می گفت که پس از سال ها سختی و مرارت عزیز مصر شده بود.

هرچه از ایام شبانی من سپری می شد بیش از پیش جذب روحیات گرم و معنوی حیدر می شدم. از همنشینی با او حرف های نو و جدیدی می فهمیدم از خستگی چوپانی نزد خانواده شکوه نمی کردم و هر روز با توان و انرژی بیشتری به کار ادامه می دادم.

روزی حرف عجیبی از او شنیدم. میگفت: درکشور آمریکا رژیمی ظالم ومتجاوزحکومت می کندودشمن ماست. امام خمینی مرجع بزرگ شیعیان جهان است از محمدرضا شاه پهلوی متنفر بود و شنیدن این حرف برای من تازگی داشت بود.

آن سالها در روستای دور افتاده ای مثل بنار سلیمانی از این موضوعات حرف زدن برایم واقعاً جای سؤال بود. بعداً فهمیدم او این مسائل را بیشتر از طریق عمویم جمال بناری که دوره خدمت سربازیش تهران بوده و خودحیدر هم در شیراز خدمت می کرده فهمیده است و اینها برایش سرنخی شده که با نیروهای انقلابی و روحانیون فعال سیاسی ارتباط برقرار کند.

او در دوره چوپانی پنجره ای جدید بر روی من گشود، غلامرضا در کنار چنین پدری آگاه پرورش یافت و شد سردار سرافراز بزرگ اسلام و عالی ترین رتبه فرماندهی در دوران دفاع مقدس در استان بوشهر به او اعطا شد و او هم همه را وسیله قرب الهی قرار داد.